در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم.. ب پشت سرم نگاه کردم ..
جاهایی ک از خوشی ها حرف میزدیم دو رد پا بود و جاهاییک از سختی حرف میزدیم جای یک رد پا......
ب خدا گفتم در سختی ها کنارم نبودی؟؟؟
گفت:ان رد پایی ک میبینی منم......تورا در سختی ها ب دوش کشیدم!!!!!