loading...
شعر و ترانه
hohoalirezaaa بازدید : 132 چهارشنبه 15 بهمن 1393 نظرات (0)

علی صالحی

 

سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان! علی صالحی

 

اشتباه می‌کنند بعضی‌ها
که اشتباه نمی‌کنند!
بايد راه افتاد،
مثل رودها که بعضی به دريا می‌رسند
بعضی هم به دريا نمی‌رسند.
رفتن، هيچ ربطی به رسيدن ندارد! علی صالحی

 

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل
خوب است
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد ... علی صالحی

 

بیا بی خبر به خواب هفت سالگی بر گردیم
غصه هامان گوشه گنجه بی کلید
مشقهامان نوشته
تقویم تمام مدارس در باد
و عید یعنی همیشه همین فردا
نه دوش و نه امروز ...
علی صالحی

 

نامه‌ام بايد کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آينه،
از نو برايت می‌نويسم
حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن! علی صالحی

 

وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی که بر آن بلندیِ بنفش بنشينيم
ديگر دست کسی هم به ما نخواهد رسيد
می‌نشينيم برای خودمان قصه می‌گوئيم
تا کبوترانِ کوهی از دامنه‌ی روياها به لانه برگردند علی صالحی

 

گوش کن دوستِ من!
او که شمشيرش به اَبر می‌رسد،
در زندگی هرگز هيچ گُل سرخی نبوييده است... علی صالحی

 

در اين دنيای دَرَندَشت
هر چيزی به نحوی بالاخره زندگی می‌کند.
باران که بيايد
بيد هم دشمنی‌های خود را با اَرّه
فراموش خواهد کرد. علی صالحی

 

سادگی را
من از خوابِ يک پرنده
در سايه‌ی پرنده‌يی ديگر آموختم... علی صالحی

 

ديروز را دانسته آمديم
امروز ندانسته عاشقيم
و فردا روز را ... ای رِندِ مانده بر دوراهیِ دريا و دايره
خدا را چه ديده‌ای! علی صالحی

 

به هر که گفت
تعبير زندگی شکل صبور همين شقايق است
شک خواهم کرد

از هر که گفت بيا برای بيداریِ دريا دعا کنيم
پرهيز خواهم کرد،
يا پا به پای زائری که بگويد بلای ستاره دور،
شب از خواب اين زاويه به روز خواهد رسيد،
همسفر نخواهم شد.

پناه بر تو ای فهم فراموشی!
حالا بيا برای رسيدن به آرامش
نزديکترين نامهای کسان خويش را بياد آوريم! علی صالحی

 

سفره‌ی دلِ مرا در باد، کسی گشوده نخواهد يافت.
من خوابِ يک ستاره‌ی صبور
زير بالش ابرهای راحله ديده‌ام،
يا باد می‌آيد و آسمان را خواهد رُفت،
يا شايد کرامتی شد و باران آمد... علی صالحی

 

تنها محض خاطر تو، به تو می‌گويم
خواهانِ خاکستر اين سمندری اگر
در بادهای رو به شمال و بر بام گريه تماشايم کن!
من با هزار چشم تشنه از بی‌تابیِ تماشا،
بدهکارِ شبِ آسمانی پر ستاره‌ام... علی صالحی

 

برای من 
دوست داشتن 
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر ... علی صالحی

 

 

می بینم شما را كه مصیبت مرگ ناگهان گریبانگیرتان شده است و شما را از روی زمین به اندرون می كشاند و از بلندی زمین به پستی آن می نشاند و از انس و الفت زمین به سوی وحشت قبر منتقل می سازد و از روشنایی و صفای زمین به درون تاریكی و ظلمت قبر می برد و از صحنه پهناور آن به تنگنای گور می كشاند، به آن زندانی كه نزدیك ترین بستگان هم ملاقات ندارند، به جایی كه بیمارش عیادت ندارد و به هیچ ناله و فریادی پاسخ نمی دهند. خداوند ما و شما را بر مشكلات این روز پیروز سازد، و ما و شما را از مجازات آن روز نجات بخشد، و ما و شما را مستوجب پاداش عظیم قرار دهد. امام حسین(ع)

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ب این سایت چند نمره میدی؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 279
  • کل نظرات : 264
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 58
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 88
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 269
  • بازدید ماه : 158
  • بازدید سال : 11,418
  • بازدید کلی : 161,262
  • کدهای اختصاصی
    فروشگاه شارژ

    بانک صادر کننده کارت شما :

    • سامان
    • اقتصاد نوین
    • ملت
    • کشاورزی
    • سینا
    • پارسيان
    • صنعت و معدن
    • پاسارگاد
    • ملی
    • صادرات
    • پست بانک
    • تجارت
    • توسعه و تعاون
    • انصار
    • رفاه
    • سپه
    • سرمایه
    • آینده
    • کار آفرین
    • مسکن
    • مهر
    • دی
    • شهر
    • زرین پال

    ابزار وبلاگ

    دانلود آهنگ جدید